کله قند ماکله قند ما، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره
زندگی مامان و بابازندگی مامان و بابا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره

کودک خلاق فردا...........

راه رفتن آیلین....................پروسه نهایی.خخخخخخ

سلام مخمل مامان...............   بالاخره دیشب من و باباتو سورپرایز کردیو  راه افتادی.................... مامانی دیشب داشتم با عمه جونت صحبت می کردم که بابایی هورا کشید و گفت بیا ببین دخترت داره راه میره.منم تا اومدم دیدم از میز پذیرایی تا میز تلویزیون رو با یه حساسیتی داری راه میری و منو  بابا هی تشویقت می کردیم.قربونت برم من.تنبل خانوم شیرازی آخه مامانی قول داده بودم تا راه نیوفتی دیگه شیراز نمیریم.شما هم بالاخره به جمع دوپاها اضافه شدی..... حالا ذوق زیادت باعث شده بود که تلاش کنی و بخوای از میز تلویزیون بالا بری که مامانی اومدم و گرفتمتو گفتم نه تا اون حد عزیزم.حالا شما راه رفتن کامل رو یاد بگیر بعد بزن سر م...
27 مهر 1393

حامی پدر.............

دیروز بابایی قرار بود بره از دوستش برات یه پک 36تایی شیر بگیره که هی نره مغازه.وقتی من تو ماشین بودم و شما با بابایی رفتی یکهو صدای گریت اومد و دیدم شیری که دوست بابا بهت داده بود  رو سمتش پرتاب کردی و گریه کردی.جالبه که بابایی داشت با دوستش سر پول تعارف می کردن که شما فکر کردی می خواد بابا رو بزنه یا دعوا کنه.واسه همین شیر رو پرتاب کردی سمتش که اصلا شیر نخواستم بابامو نزن و گریه کردی.اشک تو چشمام جمع شد.چه دختر مدافع حقوق پدری دارم من.هزار ماشالله.   امروز که اومدم پیغاما رو ببینم دیدم که یه کاربری به اسم محمد اومده و پیغام گذاشته.اینم جواب من به اون آقا:   آقایی که چشم دیدن شادی مارو نداری.اینو بدون که ما با هم...
26 مهر 1393

حکایت هزینه عشق

  شبی پسرک کوچک نزدمادرش رفت که در آشپزخانه شام درست می کردوکاغذی را به او داد.مادرش دستش را بادستمال خشک کردوکاغذرا به شرح زیرخواند:   *بابت تمیز کردن اتاقم            ۴۰۰۰ریال *بابت خریدکردن برای شما      ۴۰۰۰ریال *بابت بردن سطل زباله           ۲۰۰۰ریال *بابت دریافت کارنامه قبولی    ۵۰۰۰ریال *جمع بدهکاری شما:          ۱۸۰۰۰ریال مادرباتبسمی بر لب کاغذرابرداشت وپشت آن نو...
17 مهر 1393

حرکات جدید......

سلام قند عسلم...................   بدی مامان کارمند همینه دیگه نمی فهمه کی فلان کارو مخملش انجام داده. دیروز 13مهر موقع شام دیدم قاشق رو که میاری نزدیک دهنت با اون یکی دستت کنار قاشق رو می گیری که نریزه زمین.کلی هم تلاش می کنیااااااااا کلی.مامانی هم کلی کیف کردم.واسه همین به بابایی موقعی که خواست بره بیرون سپردم که برای این کارت جایزه بگیره.بابایی هم یه دفتر فنری نقاشی با یه بسته مداد رنگی 12رنگ برات خرید.شما هم کلی ذوق کردی و جالبه که هر مدادی رو که از جعبش در میاوردی و استفاده می کردی دوباره می ذاشتیش سر جاش و دوباره یکی دیگه رو در میاوردی.قربون نظم و ترتیبت برم من مامان.عکساتم برسم اضافه می کنم.   یه کار جالبتم ا...
14 مهر 1393
1